گلمی
سلام عزیز دل مامان
امروز مامانی خیلی دلش گرفته بود و کلی گریه کرد
شما هم وقتی میدیدی من گریه می کنم یا باهام گریه می کردی یا میومدی پیشم تا آروم بشم و وقتی روی ماه تو رو میدیدم کلی آزامش میگیرم
دیشب تا دیروقت بیدار بودی و نگذاشتی من بخوابم
خاله بابایی هم صبح زود می خواستن برن یزد و به خاطر همین من مجبور بودم صبح زود بیدار شم و این باعث شد تمام روز رو بی حوصله باشم
امروز با بابایی و عمه بابایی رفتیم بازار تا عمع هرید کنن و اونجا واست یه زیردکمه خوشکل خریدم
ناهار ماهی درست کرد ولی نمیدونم چرا اصلا به دلم ننشست
گل مامان امروز خیلی وروجک شده بودی و چون خیلی خوابت میومد همش از سر و کول من بالا می رفتی
راستی مامان
امروز تونستی یکم بیشتر وایسی و من به خاطر این موضوع کلی ذوق زدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی